امروز سالگرد حمله ی تمام عیار ارتش حزب بعث عراق به میهن اسلامیست

البته در ظاهر عراق بود ولی در اصل همه ی کشورهای بدخواه ما پشت سرش بودن، اگه تنها عراق بود که ما یک لقمه اش میکردیم،اینهمه کشورای قوی و خرسهای گنده دست به یکی کردن ریختند سرمون، با هرچی داشتن زدند،دست و پاهایمان را  قطع،چشم هایمان را کور کردن،خیلی از جوانان و مردانمان را کشتند،خونه ها رو بر سرمان خراب کردن....

اما ذلیل نشدیم....

سرداربسیجی قاآنی.سال63.

سردار خراسانی و بسیجی،فرمانده مخلص و باصفای لشکر ?? امام رضا علیه السلام

میگن :صدام ،توی جنگ هر کاری از دستش بر اومد،کرد.جز یک کار ، حمله هسته ای

اما شاهنامه پایانش خوش است،امروز ملت ما  با بدنهای مجروح و با تمام مشکلات ایستاده است

وصدام که اول جنگ اون قدر رجز میخواند، کجاست ؟!کو ارتش حزب بعث.کو طه یاسین رمضان.کو طارق عزیز.کجاست ماهر عبدالرشید فرمانده سپاه سوم عراق.......همه به زباله دان تاریخ رفتند

و حق ماند.بچه بسیجیهای مخلص .ارتشیان باایمان ما ماندند و جاودانه شدند

یکی از دانشجوها توی فکه بمن گفت: آقای دلبریان شما که میگید اینقدر ارتش بعث عراق قوی بوده ! پس چی ما رو پیروز کرد؟

گفتم : احسنت ، این همه راه اومدی فکه، برای پاسخ همین سئوال ...

اون چیزی که مارو پیروز کرد،یعنی : همون سلاح و تجهیزات اندک ، همون تدابیر، طرحهای عملیاتی ، آموزشها،اقدامات مهندسی ما رو...توی میدون عمل کاربردیش کرد، فقط و فقط وفقط سه اصل اساسی بود

1- توکل بخدا

علیرغم قدرت دشمن و ضعف مادی خودمان ،رزمندگان وعده خدارا باور کردند واز اروندها گذشتند...

2- اطاعت محض و بی چون وچرا ازسلسله مراتب فرماندهی و ولایت فقیه

هر چی فرماندها گفتند ،گفتند : چشم...بروید جلو :چشم ؛بیایید عقب: چشم، بایستید : چشم....به حرف کردند، هی استخاره نگرفتند که آیا راه میدهد بحرف کنیم یا نه ،  دلیل هم نمیخواستند و برای چی هم نمیگفتند و همه ی اینها در سایه فهم ، آگاهی و بصیرت نیروها بود؛ اطاعت کور کورانه نبود

3-  روحیه شهادت طلبی ،نترسیدن از مرگ در سایه معاد باوری 

 رزمندگان از مرگ نترسیدند،بی گدار هم به آب نمیزدند ، با برنامه ونقشه قبلی عمل میکردند اما اصل انجام ماموریت بود ولو به قیمت جان

تخریب چی شهید اسماعیل عدل مظفر

تخریب چی شهیداسماعیل عدل مظفر،بچه سبزوار،چه زیبا به خواب ابدی رفته است.....

اگرمیخواهیم مثل همون هشت سال جنگ و سی سال انقلاب در مقابل دشمنان پیروز از کار در آییم ...هیچ راهی جز راه شهیدان که در سایه همان سه اصل است نداریم

دشمن این سه اصل رو مورد هجمه قرار داده و دربه انحراف کشیدن این سه اصل میگه :

1- ای بابا ایرانی ها درعملیاتها بی برنامه بودن! تدبیر نمیکردن! آخه با کدوم عقل از اروند عبورکردن، این چه کارهایی بود که میکردن ...

2- هر چی فرمانده بگه که نباید بگی چشم ! آخه عقل خودت کجا رفته! فرمانده بگه ! تو باید خودت فکر کنی،شما هرکدوم یک فرمانده باید باشین...

3- ایرانی ها همینطور سرشون رو مینداختند پایین و میومدن جلو و کشته میشدن ، به فکر حفظ جوونشون نبودن!!!

بعضی جوونای ماهم باور میکنن....

اگه اینجوری که میگه بوده، پس کی ارتش قوی صدام رو بیرون کرد؟ کی شاخ آمریکا رو شکسته؟ کی اون عملیاتهای بزرگ رو انجام داده؟ چطوری نه هزارنظامی ارتش بعث توی خرمشهر اسیر میشن؟و......

برو یره! خر خودتی ! صهیونیست های کله بوور و عرق خور، مخن جوون مسلمون ایرانی رو گول بزنن...

بخدا اگه دست از پا خطا کنن ......بقیش شما بگن......البته مو تو دلوم گوفتوم...

 دشمن، از ما توی جنگ ، توگوشیه محکمی خورده که هنوز گاوگیجه دره ...لذا میخوان اون عوامل پیروزی رو یا محو و یا منحرف کنن

ولی همه میدونیم کجاشون میسوزه؛

فعلا که داریم میریم جلو خدا هم تا اینجا کمک کرده ،دشمنه دیگه هر کارخوبی هم بکنیم باز یک ایرادی میگیره...بیخیال 

جنگ هشت ساله، بهترین الگوی زیستن و مقاومت در مقابل دشمن بود

از درسهای جنگ غافل نشیم ،که باختیم ...