باهمه ی لحن خوش آوائیم    در به در کوچه تنهائیم

ای دوسه تا کوچه ز ما دور تر    نغمه  تو ز همه پر شورتر

کاش که ین فصله را کم کنی     محنت این قافله را کم کنی

کاش که همسایه ی ما می شدی    مایه ی آسایه ی ما می شدی

هر که به دیدار تو نائل شود         یک شبه حلال مسائل شود

دوش مرا حال خوشی دست داد

سینه ی مارا عطشی دست داد

نام تو بردم لبم تش گرفت   شعله به دامن سیاوش گرفت

نام تو آرامه ی جان من است   نامه  تو خط امان من است

ای نگهت خواستگاه آفتاب      برمن ظلمت زده یک شب بتاب

پرده برانداز از چشم ترم   تا بتوانم به رخت بنگرم

ای نفست یا رو مددکار ما   کی و کجا  وعدی دیدار ما

دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد