سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
لینک دوستان
ویرایش
پیوندهای روزانه
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز :20
  • بازدید دیروز :31
  • کل بازدید :248236
  • تعداد کل یاد داشت ها : 283
  • آخرین بازدید : 103/1/10    ساعت : 10:49 ص
درباره ما
حاج امیر[881]

جای مانده از قافله شهداء حسرت به دل مانده تا ابدیت پس کی کجا فرصت ما میرسه

ویرایش
جستجو

مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
وصیت شهدا
وصیت شهدا
کاربردی
ابر برچسب ها
راز و نیاز با معبود

راز و نیاز با معبود

 

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم …
گفتی: فانی قریب
     .:: من که نزدیکم (بقره/
???) ::.

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم… کاش می‌شد بهت نزدیک شم …
گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
     .:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/
???) ::.

گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!
گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
     .:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/
??) ::.

گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی …
گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
     .:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/
??) ::.

گفتم: با این همه گناه… آخه چیکار می‌تونم بکنم؟     
گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
     .:: مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟! (توبه/
???) ::.

گفتم: دیگه روی توبه ندارم ...
گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
     .:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/
?-? ) ::.

گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟ 
گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
     .:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/
??) ::.

گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟
گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
     .:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/
???) ::.

گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌کنه؛ عاشق می‌شم! …  توبه می‌کنم
گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
     .:: خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/
???) ::.

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک     
گفتی: الیس الله بکاف عبده
     .:: خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/
??) ::.

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می‌تونم بکنم؟
گفتی:یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن . خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/
??-??) ::.





      
 

بسم رب الشهید

پاسخ نامه ای از یک ... همان ها که رفتند تا دین بماند... تا ما بمانیم... اما ما باز هم آنها را بدهکار خود می دانیم

خانم یا آقای عزیز سلام

نامه هایی که قصد داشتید بنویسید اما ننوشتید، به دستم رسید. نیازی هم نبود بنویسید . از این نامه های نانوشته ، گه گاه به دست ما می رسد. با رنگ سفید بر روی کاغذهایی از جنس حیرت "نوشته بودید: " چرا جنگ؟؟؟

من سن شما را نمی دانم ولی نسل ما نسلی نبود که حساب و کتاب بلد باشد و همیشه با خود ترازویی را حمل کند که سنگ آن از جنس هزینه ها و محاسبات دقیق اقتصادی و سیاسی باشد. مشکل ما این بود که وقتی جنگ شروع شد وقت نداشتیم چون و چرا کنیم. یک روز به هوای دیدن کبوترهای مهاجر پاییزی ، سرمان را به سوی آسمان بلند کردیم که دیدیم آسمان پر از هواپیماهای بعثی است . باور کنید فرصت بحث و جدل نبود وگرنه شاید ما هم کمتر از شما با جنگ مخالف نبودیم

ما هنوز بالغ نشده بودیم که روی دوشمان سنگینی جنازه دوستمان را حس کردیم. هنوز وزن و قد و اندازه خودمان را نمی دانستیم که فهمیدیم کلاشینکف سبکتر از ژ-3 است و صدای خمپاره ، زیرتر از صدای موشک است. فرق است بین نسلی که صدای انفجار را فقط شب های 4شنبه سوری در میدان های زیبای شهر شنیده است با نسلی که گوشش پراز صدای نارنجک و زوزه خمپاره و نعره راکت است

ما هنوز داخل آدم های بزرگ نشده بودیم که هفته ای یک بار وصیت نامه می نوشتیم و برای لباس های کهنه و چند دفتر و کتاب و دوچرخه همیشه پنچرمان وارث تعیین می کردیم

الان هم از ما انتظار نداشته باشید که مثل شما طعم زندگی را چشیده باشیم و برای رسیدن به آن ، خود را به آب و آتش بزنیم. من هنوز اسم کسی را نمی شنوم که مرا یاد یکی از دوستان شهیدم نیندازد. دوستی داشتم که از جان ، دوست ترش می داشتم. جلوی چشمم تکه تکه شد و وقتی مادرش من را دید، با چشمانش به من گفت چرا باید تو بمانی و از فرزند من جز چند تکه گوشت و مقداری استخوان برنگردد؟ هنوزهم وقتی از کوچه آنان می گذرم دلم می لرزد که مبادا باز با آنان روبرو شوم

می بینید خانم یا آقای عزیز! ما حتی از زنده بودن مان هم شرمساریم 

شاید حق با شما باشد و شاید درست همین باشد که هر کس به فکر خود باشد و گلیم خود را از آب بیرون بکشد. من نمی دانم ! اما می دانم که این خوش فکری ها و عافیت طلبی ها از ما ساخته نبود. ما زندگی نمی کردیم ، ما فقط خاکریز و سنگر و حمایل و این چیزها را می شناختیم . ما نسلی بودیم که میان خاک و خون و آتش عروسی می گرفتیم و در حجله هم دلمان برای سنگر تنگ می شد

خانم یا آقای عزیز

نمی دانم تا حالا صدای برخورد موشک را با زمین شنیده ای . کمی با موسیقی پاپ و راک فرق دارد. ولی تا بخواهی حال و هوای آدم را عوض می کند . تا ساعت ها بعد از آن ، دنیا تیره و تار است و از دهان هیچ کس صدایی شنیده نمی شود. البته لب ها تکان می خورند و دهان ها بازو بسته می شوند ، اما کسی صدایی نمی شنود . احتمالا دلیلش این است که موشک ها غیر از اینکه یک عده را به خاک و خون می کشند ، یک عده را هم کر و کور و موجی می کنند . می بینیدچقدر موسیقی ما با شما فرق می کرد ؟ پس قبول کنید که افکار ما هم کمی متفاوت باشد

خانم یا آقای گرامی

روزگاری که بر ما رفت ، با روزگار شما فرق هایی دارد. مثلا غم و غصه های شما خیلی لطیف اند.شما غصه لایه اوزون و رطوبت هوا در پاسارگاد را می خورید ، که خیلی رمانتیک و قشنگ اند . اما ما نگران تانک های غول پیکری بودیم که اگر یک لحظه از آن چشم برمی داشتیم ، باید در تجریش و زعفرانیه پیدایشان می کردیم

راستی می دانی چرا ما معمولا در فکریم؟ چون همه ما همیشه فکر می کنیم چیزی را گم کرده ایم ، اما نمی دانیم چیست؟ امروز که رفتم جلوی آیینه ، ناگهان فهمیدم که ما چه گم کرده ایم

به نظر تو کسی که در عرض چند سال ناقابل یک مرتبه از نوجوانی به پیری می رسد  چه چیزی را گم کرده است؟

نه اشتباه کردی ، ما جوانی و میان سالی را گم نکرده ایم . ما قلب و روحمان را جا گذاشته ایم . کجا ؟ در بیابان ها

یکی نیست به ما بگوید : پس در خیابان ها چه می کنید؟؟؟

بعونک یا شهید





      
نام عملیات : امام مهدی (عج)
مدت اجرا : 2 روز 
زمان اجرا : 26/12/1359 
تلفات دشمن :168 
ارگانهای عمل کننده : سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
اهداف عملیات : عقب راندن دشمن از شهر و منطقه سوسنگرد



 


عملیات امام مهدی (عج) : آغاز عملیاتهای غیر کلاسیک محدود
 
پس از آنکه فرماندهان ایرانی دریافتند که با جنگهای کلاسیک و شیوه‌های شناخته شده نمی‌توان کاری را از پیش برد ، طرح عملیاتهای چریکی و غیر کلاسیک را به اجرا گذاشتند .

نخستین گام در این راستا ،در 26 اسفند ماه 1359 و پس از دو ماه از آخرین تهاجم ناموفق ایران به قوای عراق برداشته شد .

براساس طرحی به نام «امام مهدی (عج) » که توسط شهید حسن باقری طراحی شده بود مقرر شد تا برادران سپاه با استعداد 200 حمله‌ور و با سلاحهای معمولی و آر – پی - جی ،‌از چهار محور به نیروهای عراقی در غرب سوسنگرد حمله کنند.

حمله در ساعت 7 و30 دقیقه صبح آغاز شد . دشمن غافلگیر شده و عملیات با سرعت غیر قابل تصوری پیش می رفت .
 با انهدام یک گردان تانک و یک گردان مکانیزه دشمن ، نیروهای خودی به پیروزی رسیدند . اما به علت عدم تجربه کافی نیروها در این گونه عملیاتها و فقدان نیروی جایگزین برای تثبیت مواضع آزاد شده ، پس از گذشت یکی دو روز ، عراقیها به مواضع پیشین خود بازگشتند .

با این وجود ، پس از گذشت 6 ماه از جنگ و هجوم همه جانبه ارتش عراق به خاک ایران ، نخستین پیروزی روحیه بخش برای رزمندگان ایرانی به دست آمد . در جریان این عملیات محدود تعدادی 168 تن کشته و زخمی و اسیر شدند . همچنین 13 تن از نیروهای عمل کننده سپاه پاسداران به شهادت رسیدند. و این چنین سرآغاز عملیاتهای (‌محدود ) غیر کلاسیک جنگ ، با موفقیت به اتمام رسید

.« اسحق عزیزی » طراح این عملیات که فرمانده گردان بود و بعدها به شهادت رسید ، توانست در حالی که عراقیها در مجاورت دیوارهای شهر سوسنگرد ، حضور داشتند - با کندن چندین کانال ،‌رزمندگان را از زیر خانه‌های شهر عبور داده و به نقاط مشخصی ، در کنار اردوی دشمن برساند . در عملیات «تپه‌های الله اکبر» که دو ماه پس از عملیات امام مهدی (عج ) انجام شد، همین طرح با پیروزی اجرا گردید





      
شهداء شرمنده ایم



      
از تمام کسانی که کلاهشان برای سرشان گشاد است

از تمام کسانی که لباسشان بارکدشان است

از هویت های میز نشان

از بله های از سر اجبار

از طلبه هایی که طالب علم نیستند

از دانشجویانی که دانش جو نیستند

از تمام کرهایی که سمعکهایشان مارک مصلحت خورده

از اندامهای به مزایده گذاشته شده

از انسانهای ارزان قیمت

از اعتقادهای حراجی

از حرفهای مفت

از وعده های سر خرمن

از نادیدنی های دیدنی!

از صورتهایی که بوم نقاشی اند

از متهمانی که شاکی اند

از تمام کسانی که رسالت خون را تنها در رساندن اکسیژن به سلولها می دانند

از تمام خونهایی که رنگین ترند

از آنان که آزادگی را در اسارت بی بند و باری به بند می کشند

از آنان که عشق را به بهای love سه طلاقه کرده اند

از تمام کسانی که در لغت نامه های ذهنشان بین مظلوم و تو سری خور علامت تساوی است

از ولایت ناشناسان ذوب در ولایت

از کوفیانی که دم به ساعت می گویند( این الطالب به دم المقتول به کربلا)

از کوفیانی که اهل کوفه نیستند

از کوفیانی که برای مهدی(عج) نامه می نویسند

از تمام آنان که فکر می کنند کوفیان شاخ داشتند

از تمام آنان که فکر می کنند طلحه یا زبیر یا عمرعاص یا ... دم داشتند

از سیاستمداران بی دین

از متدینین بی سیاست

از تمام آنان که دین و سیاست را از هم جدا می دانند

از آنان که شهدا را در موزه گذارده اند

از آنان که در هر میدانی دم از استقلال و پیروزی می زنند الا میدان جنگ

از عروسکهای بالماسکه

از وطن دوستان وطن گریز

از زنان مرد صفت

از مردان زن صفت

از همه آنان که شهدا را برای تیراژ می خواهند

از همه آنان که« نون والقلم و ما یسطرون» را نان تفسیر می کنند

از رای های ممتنع

از تمام آنانی که بین نماز و نرمش تفاوتی قائل نیستند

از همه چیز داران بی همه چیز

از امانت داران خائن

از کفهای روی آب

از ناموس داران بی ناموس

از زنگارهای روی آینه

از مسلمانان مسلمان کش

از پشتهایی که همیشه رودر روی خصم اند

از تمام آنان که به تقاضای مشروع مظلومگان « قبلت» نا مشروع می گویند

از آنانی که بی حجابند

از آنان که خود حجابند

از بلاهایی که از دماغ فیل نازل شده اند

از آنان که تاسوعا و عاشورا را تنها در تقویم جستجومی کنند و کربلا و کوفه و شام را تنها در نقشه!

از آنان که دیروز را دیدند و امروز را در حسرت دیروز به دیروزی تبدیل می کنند که فردا حسرتش را خواهند خورد؟

از آنان که چشم به فردا دوخته اند و امروز را فراموش کرده اند

از آنان که پرچمند اما بیرق و علم نیستند

از آنان که کلفتی گردن خود را بیش از تیزی ذوالفقار می دانند

از آنان که باده ناب را با ده درصد الکل بالا می دانند

از چشمهایی که در صفین تنها قرآن سر نیزه را دیدندو در کربلا و کوفه و شام تنها قرآن سر نیزه را ندیدند

از آنان که در صفین تنها قرآن سر نیزه را باور کردندو در کربلاوکوفه و شام تنها قرآن سر نیزه را باور نکردند

و از تمام آنان که قرآن را بر نیزه کردند

از من که منم، از تو که تویی، من و تو که ما نیستیم و ما که فنای در او نیستیم...

از خنجرهایی که بر پشت می نشیند

از آنان که نی را به گیتار می فروشند

از آنان که با شنیدن نام « خردل» به یاد چاشنی غذا می افتند

از آنان که با شنیدن نام « موج» تنها به یاد جزایر هاوایی می افتند

از آنان که با شنیدن نام « توپ» مارادونا در خاطرشان زنده می شود نه شهید حاجی پور

از آنان که نمی بینند و می گذرند و از آنان که می بینند و می گذرند

از آنان که از آب زلال آب می خورند و از آب گل آلود نان

از تمام مجذوبین باغهای سبز که هیچ گاه توی باغ نیستند

از سگهای بی وفا

از اسبهای نانجیب

از خروسهای بی دم

از مورچه های تنبل و بی کار

از زنبورانی که همه چیز دارند الا عسل

از کلاغهای بی حیا

از قلندرانی که از قلندر بودن تنها سر تراشیدنش را بلدند

از اشترانی که از شتر بودن تنها کینه ورزیدنش را یاد گرفته اند

از خرسهایی که از خرس بودن تنها بخل ورزیدنش را فرا گرفته اند

از گاوهایی که هیچ ندارند الا دو شاخ

از شتر مرغها که نه می برند و نه می پرند

از آنان که درد دلشان را به درد شکمشان فروخته اند

از آنان که منتظرند محرم گردد یک مو زسر ... و از یاد برده اند

کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا

از آنان که چوبه محمل و سر زینب را دیدند و منبر و منطق او را نه

از آنان که غنایم جنگی را در زمان صلح از شهدا می گیرند

از آنان که حضور همه کس را حس می کنند جز خدا

از آنان که از همه شرم می کنند جز خدا

از تمام شهوترانانی که عجوزه سه طلاقه امیر المومنین را تنگ در آغوش گرفته اند

از آنان که بازی می دهند

از آنان که بازی می خورند

از بازی ها! از بازی ها! از بازی ها!

اثری از سپهر......





      
   1   2   3      >


پیامهای عمومی ارسال شده

+ آگهی مناقصه فروش از سوی سازمان انرژی اتمی : سانترفیوژ دانه ای 20 هزار تومان به عنوان آهن قرازه عایدات این فروش در تامین گوشت و مرغ و پنیر به عنوان اولین شیرینی از سوی دولت تدبیر و امید هزینه خواهد شد امضاء شیخ حسن کلید ساز



+ عازم سفر حج ام و محتام حلالیت شما...



+ قابل توجه کاندیداتورهای محترم مجلس نهم / فرازی از وصیت شهید......



+ تعداد کشتگان سپاه عمرسعد



+ فلاکت سیاسی



+ تصاویر زننده از زنان خیابانی در تهران



+ درد و دل بنی فاطمه در شب شهادت امام جواد با دانشجویان



+ http://www.swar.ir/



+ خدایی خدا غریبه



+ فواید نماز شب