غواصان وفادار یاسین
روزهای آموزش سخت غواصی در آبهای سرد و گل آلود کارون در زمستان 65 در خرمشهر به پایان رسید
بچه ها تمام فنون غواصی رو از :
1-حرکت در آب وبدن سازی 2- نحوه استفاده ازلوازم غواصی،فین.ماسک.اشنوگر.... 3- حمل تجهیزات ، سلاح و مهمات و......
با سخت کوشی ، تحمل مشکلات و تمرینهای شبانه روزی در سایه اعتقادی که به هدف خود داشتن، یاد گرفتن
" دوشب " مانده بود به عملیات ،
آقا جلیل کادر گردان رو توی اتاق فرماندهی جمع کرد
بچه ها زیر نور فانوس به دور نقشه ی عملیات حلقه زدند،آقاجلیل از خط اول تا عمق مواضع و استحکامات دشمن رو توضیح داد و معابر رو مشخص نمود...
بعد از توضیحات کامل فرمانده گردان ، و مشخص شدن ماموریت هر یک از دسته ها و گروهانها.......
جلیل گفت: بروید به نیروهایتان بگویید :
عملیات سخت است و احتمال شهادت خیلی زیاده ،شایدخیلیها برنگردن،هر کدوم آماده نیستن ،میتونند
نیان ، هیچ اجباری هم نیست ، آزادند...
همه تعجب کردیم !
جلیل گفت : همین را که گفتم ، بروید و به همه بگویید...
وقتی این حرف رو به نیروها گفتیم
همه بغض کردن ، زدن زیر گریه و صدای هق هق گریه شون بلند شد
میگفتن :هر چیزی رو توقع میکردیم جز این حرف رو ، مگر ما چه کوتاهی داشتیم ،فکر میکردن توی کار کم
گذاشتن ، فرمانده از اونا خاطر جمع نیست و بهشون اطمینان نداره ...
فردای آنروز مراجعات خصوصی بچه ها به فرماندهی گردان شروع شد.یکی یکی میرفتن و اظهار وفاداری با
اشک و گریه....آقا جلیل دستانشون رو به گرمی میفشرد ، اشک از گونه هاشون پاک میکرد....
جلیل دلش محکمتر شد ،که میشه با این نیرو از اروند گذشت و دژهای مستحکم رو در هم شکست...
یاد شب عاشورا و وفاداری یاران امام حسین علیه السلام افتادم ......
ایکاش چشم دوربینی می بود تا اون صحنه ها رو ثبت کنه ...
اونا یاران آخر الزمانی حجت حق بودن ....
همه شون اومدن ، یک نفر جا نزد ....
خیلیهاشون هم به دریا پیوستن و آسمونی شدن........